کوچه باغ  ِ آرام

سلام

خوبید؟

+ منتظر مهمان ها هستم.. شوهر گفت برم ی چرتی بزنم.. غزل با دوقلوها رو تخت اتاقش نشستن و هنگ درام تمرین‌ می کنه‌.. صداش دقیقا مثل پیانو هست و خیلی دوس دارم..

میلو هم کنار در تراس و پشت تور پنجره نشسته و عشق میکنه..

خودمم ی فنجون‌چای خوردم و بیشتر از قبل گرمم شد..

وقتی تنهاییم اکثرا هوا برام متعادله و حتی رو به سرد.. گاهی اوقات سوئیشرت هم‌ می پوشم.. وقتی خونه کسی میرم یا قراره مهمون بیاد خیعلی گرمم‌ میشه..

الان در تراس کامل باز و گرمایشم خاموش کردم ولی گرمه..

مهمانها قرار بود ۷ و نیم اینجا باشن چون ازون طرف باز شوهر ۱۰ باید نگهبانی بره و حداقل خدا کنه به موقع بیان‌..

+ دیشب غزل و دوقلوها شام بیرون بودن و منم بعد کار تو ایستگاه موندم تا وقتی با اسنپ میان‌منم سوار شم..

به به راننده جوان و ماشین خیعلی مرتب و بچه هام خیلی شاد و صمیمی و راننده هم جالب گرم و نرم باهام احوالپرسی کرد و به دلم افتاد که این باید دوس پسر جدید یکی از قل ها باشه.. اتفاقا تو دلم تاییدش کردم و حس کردم انتخاب خیلی خوبی داشته چون در عین شوخی متانت خاصی داشت و مشخص بود بااصالته و ...

وقتی رسیدیم جای خونه.. گفتم عمه ام دیگه!!!! و زشته که تعارف نکنم...

گفتم بفرمایید در خدمت باشیم از نظر من‌مشکلی نیست ها.......

گفت ممنونم لطف دارید و این حرفا..

بازم اخرش دلم نیومد و در جعبه شیرینی دستمو باز کردم و بهش تعارف زدم و خلاصه با به به و تشکر برداشت و بای کردیم رفت ت ت ت ...

حالا اومدم پیش بچه ها با خنده میگن چراااا شیرینی دادی؟؟ چرا تعارفش کردی خونه؟؟؟؟

گفتم مگه دوس پسر شماها نبود؟؟؟

گفتن ‌نهههههه اسنپ بود ۵۱ تومن پول دادیم و بعد تازه فهمیدم چقد سوتی دادم و گفتم عوضیا انقد جو ماشین گرم و خودمونی بود که من فکر کردم دوس پسرتونه و ... خلاصه همون دم در ورودی مجتمع ۴ نفریمون تا کمر خم شده بودیم از خنده و هی حرفها و کارهامونو دوره و تکرار می کردیم و قهقهه می زدیم..

گفتم‌ که راننده خیلی اصیل و متین بود وگرنه با اون رفتار من و برداشتم و تعارفم‌هرکی دیگه بود دعوتمو رد نمی کرد🤪🤣

تاريخ جمعه یکم اردیبهشت ۱۴۰۲سـاعت 20:4 نويسنده ونوس| |

Designer